طنز | تفاوتهای استعفای معمولی، زخیم و ضخیم
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در دنیای سیاست استعفا معانی مختلف، روشها و سبکهای متفاوتی دارد و بسته به زمان و نوع ادبیات شخص مستعفی میتواند نامهای متفاوتی را به خود الساخ! نماید.
سلاخی غرور ملی، ایجاد تشویش اذهان خودی و تشویق دشمن نخودی با بی تدبیری خاص را میتوان چنین دسته بندی کرد.
استعفای معمولی و بیخاصیت؛
استعفای زخیم که قلبها را زخمی و جریحه دار میکند؛
استعفای ظریفانه، ولی ضخیم؛
استعفای معمولی از آن جهت که برای شخص مستعفی هیچ معونهای ندارد، چون خاصیتی من حیث المجموع و المضروب، در کارنامه وزارتی شخص رؤیت نشده و بدون هیچ رزومه کاری جناب مستعفی و با افتخار اینکه حتی یک مسکن مهر هم نساخته چیزش هم درد نمیگیرد. این استعفا به سرعت مافوق صوت پذیرفته شده و جناب مستعفی میرود پی کارش.
استعفای زخیم با شیب نسبتا تند بوده و به این صورت است که جناب مستعفی پس از آن که حقوق بگیرهای نجومی را ذخیره نظام نامید چندین سال به ماستمالیزاسیون و ماله کشی اقدامات مافوق و اطرافیان پرداخت و راه بجایی نبرد، نطق دانش خشک میشود و میرود پی کارش. یا مثلا طرف با تحمیل هزینههای سنگینی بر گرده ملت به نام پزشک خانواده که دست برقضا جز چاپیدن بیت المال به نفع افرادی خاص با ادبیات زشت پزشکی در مواقع لزوم فیلش یاد مطب شخصی و دفتر دستک لاکچری و پورشه خانوادگی میکند و استعفا میدهد تا صاحب کرامتی همراه با نمک بسیار! جایش را تصاحب کند و معمولا این نوع استعفا با ناز و ادا و کرشمه سیاسی در نهایت پذیرفته میشود.
اما استعفای ظریفانه و ضخیم کار هر خرمن کوفتی! نبوده و نیست چرا که شخصی کارکشته و همیشه نیش بر دهان میطلبد که امضای طرف مقابل برایش همیشه تضمین است.
این استعفا به این صورت است که شما ابتدا «مصدق» زمان می شوی و قهرمان دیپلماسی ذلت، پس با اختلاف داخلی و زیر پوستی همراه با گاوبندی در یک زمان بسیار مناسب استعفایت را در اینستاغلام منتشر میکنی تا دشمنان کشور شاد و دوستان بسیار ناراحت شوند و حال جبهه مقاومت و امت حزب الله را میگیری تا یک ساندیس بدون گاز هم راحت از حلقومشان پایین نرود؛ آن هم بدون اینکه در نظر بگیری بکگراند رنگی پرچم مملکت با خط نارنجی به درد نوشتن استعفا نمیخورد و چش و چال ملت درد میگیرد تا نتوانند بخوانند که چه تایپیدی. این استعفا هرگز قبول نمیشود، چون در واقع استعفایی در کار نیست!
پس از چند روز پروپاگاندای رسانهای با ناز کشیدن چند وزیر و وکیل بر میگردی به وزارت فخیمه ات؛ به همین راحتی.
اما اونهایی که دل به کدخدا دادند؛ و ناخدای کشتی انقلاب و امت همیشه در صحنه را میآزارند بدانند وعده الهی حق است و این سیاه بازیها نتیجه نخواهد داد؛ نمونه بارزش هم این که همه دنیا گفت «اسد باید برود».
اوباما: اسد باید برود؛
ترامپ: اسد باید برود؛
اولاند: اسد باید برود؛
کامرون: اسد باید برود؛
نتانیاهو: اسد باید برود؛
مرسی: اسد باید برود؛
کلینتون: اسد باید برود؛
پمپئو: اسد باید برود؛
بن سلمان: اسد باید برود؛
ایران: اسد باید بماند و میماند..
اسد: بشینین تا بروم ...
کافیه یا بازم بگیم./918/ی703/س
هادی حمیدی